Filtrer par genre

رادیو کایاک | Radio kayak

رادیو کایاک | Radio kayak

رادیو کایاک

مجله هنری ادبیات و موسیقی آپدیت هفتگی

31 - اپیزود بیست و سوم: چشم سوم
0:00 / 0:00
1x
  • 31 - اپیزود بیست و سوم: چشم سوم

    آخرین ترک از مجموعه سه خط سکوت شعر و صدای شاهین اسنا

    .

    باران به زمین می ریخت

    من غرق در افکارم

    دریا که تبخیر شد

    چند ابر به شب پیوست؟!

    خورشید گرم روز

    وقتی که طلوع میکرد

    ماه از پس ابر گم شد

    هر پنجره لب می بست

    ایراد ز چشم ها بود

    گر خوب نمیدیدند.

    انسان به جهان شک کرد

    افسوس که زمین گیر است

    گفتند به جهان خو کن

    درگیر خودت باشو

    با شب مدارا کن

    اما چه کند عارف

    در سیر و سلوک گیر است

    قرن هاست که پابند است

    از شعر هم انگاری آبی گرم نخواهد شد

    گفتند که خوش باشید

    عمر آدمی کوتاهست

    ما در خم یک کوچه

    عطار به ناکجاست


    Mon, 06 May 2024 - 05min
  • 30 - اپیزود بیست و دوم: تارتاروس

    چهارمین ترک از مجموعه سه خط سکوت شعر و صدای شاهین اسنا

    .

    در شبی کج رفتار ، دست جلاد باد

    شاخه تاک پیر را به ندامت وا داشت

    پس یک لرزش سخت ، میوه ها خشکیدن

    باغبان اشکی ریخت و زمین نفرین شد

    پاکت سیگارش یک شبه خالی شد

    بین هر حلقه دودی که به شب میپیوست

    باغبان با غم گفت ،‌ انگورها همه سودای شراب را دارند

    ای دریغا ، افسوس..

    ناگهان از پس خمیازه ای غم ،‌عرض اندامی کرد

    آسمان خوابش برد ، غرشی کرد که نوری پی اون پیدا شد

    اشک تبخیر شد و خنده به لب ماسیدش

    خانه را گم کردم ، چند قدم پاورچین تا شب ماه رفتم

    شیشه پنجره از دور سلامم میداد!

    کودکیم آنجا بود

    زخم بستر بر پشت

    بی مهابا به گهواره خود خو میکرد

    بایدش دوباره روزی از نو

    ابرها را محض خوشنودی خورشید به وداع دعوت کرد

    آسمان بستر پرواز کلاغ ها نیستش

    مژده دادن که بهار نزدیک است

    اما دریغا ،‌افسوس..

    Mon, 06 May 2024 - 04min
  • 29 - اپیزود بیست و یکم : سفری به ناکجا

    سومین ترک از مجموعه شعر سه خط سکوت با شعر و صدای شاهین اسنا

    .

    چمدان بسته و همگام با ریل های قطار

    عزم را جزم که باید سفری آغاز کرد

    خواب بد دیده و بد بر دلم افتاد هیهات

    شهر غم را باید ترکش کرد

    عابری در پس هر کوچه راهی میرفت

    یک مترسک سر جالیز خیار میجوید

     و کلاغی که به همراه کبوتر شوق پرواز میداشت

    رد پایی روی برف ها نوید عشق داد

    ناکجایی پس این شهر باید باشد

    شاید آنجا بشود نفسی چاق کرد 

    خنده ای ساز کرد و لبخندی بی مزد روی لب بنشیند

    آسمانش ابر نباشد هر روز

    یا که خورشید به شب فخر نفروشد هر آن

    همه با هم همدست

     همه با هم یکدل

    همه با هم سرمست

    روزگاری خوشی یک کتاب کهنه پس گنجه ها نبود

    پیرهن عیدی ما وصله و صد پاره نبود

    ذکر یک دعا بر لب اجر و قربی داشت

    باغبان توی زمین بذر محبت میکاشت

    شعر ما ماتم کدست

    دست ما تاول زدست

    چشممان سرد تاریک سو ندارد

    لب بسته نای گفتگو ندارد

    گوشمان پر ،‌تن خسته ای هوار

    این همه همهمه و مرثیه خوانی که چه

    چمدان بسته و همگام با ریل های قطار

    عزم را جزم که باید سفری آغاز کرد

    سفری ناب و زلال تا بلندای خیال

    بی امید واهی ، بدون وعده وعید

    بی سرابی که مارا به تمسخر گیرد

    بدون همسفری که نفوس بد زند

    مقصدم ناکجایست که میدانم هست

    اگر عمری باشد و مجالی یابم

    گفته ام پیش تر و دوباره میگویم باز

    چمدان بسته و همگام با ریل های قطار

    عزم را جزم که باید سفری آغاز کرد


    Sat, 04 May 2024 - 05min
  • 28 - اپیزود بیستم : مرد نامرئی

    دومین ترک از مجموعه شعر سه خط سکوت با صدا و دکلمه شاهین اسنا

    .

    ((مرد نامرئی))

    جنگل سوخته را باران چه سود؟

    خون چکید از لب خشکیده رود

    به دلم شور افتاد ، انگار..

    چشم من در پی کی حادثه بود

    شب سردی که به صبح قد نداد

    خواب من را به مدارا وا داشت

    شعر من خط به خط جان سپرد

    نشتی گاز مرگ آرامی داشت!

    شاعری گمنام مردش ، به درک

    توی روزنامه فردا تیتر شد

    مجلس ختمش بی روضه و اشک

    چقدر زود دوباره دیر شد..

    روی سنگش نوشتند نکبت

    حتی مرگ هم عزیزش نکرد

    چای سرد از دهان افتاده

    کسی یک فاتحه تقدیمش نکرد

    دست آخر باران کاری کرد

    صاعقه پا در میانی کرد

    شهر را باران زد مدهوش شد

    گور او در گل و لای مدفون شد

    .

    اردیبهشت 1403


    Wed, 01 May 2024 - 03min
  • 27 - اپیزود نوزدهم : شاعر شهر اندوه

    سه خط سکوت مجموعه دکلمه و شعر تازه شاهین اسنا است که بصورت اپیزودیک تحت لیبل رادیو کایاک منتشر میشود.

    اولین ترک : شاعر شهر اندوه

    شعر: نصرت رحمانی

    دکلمه: شاهین اسنا

    .

    شاعر نشدم در دل این ظلمت جاوید

    تا شعر مرا دختر همسایه بخواند

    شاعر نشدم تا دل استاد اگر خواست

    احسنت مرا گوید و استاد بداند

    ‌شاعر نشدم تا به لبم بوسه بکارند

    بر آج تنم عاج تن تشنه بسایند

    اشعار مرا با دف و تنبور بخوانند

    یا نام مرا مونس لب ها بنمایند

    ‌شاعر نشدم تا بنویسند که: نصرت

    ما تشنه ی آغوش هوس‌خیز تو هستیم

    مستانه گنه در شب تاریک چه زیباست

    برخیز و بیا کز می اشعار تو مستیم

    ‌این نغمه ی من نیست ببندید دهان را

    خواهم به لب چشمه ی خورشید بمیرم

    من شاعر بازو و لب و سینه نبودم

    خواهم که در این ظلمت جاوید بمیرم

    ‌دردم همه این است در این تیره شب تلخ

    زنجیر به اشعار من گمشده بستید

    می‌سوزم ازین زخم چه‌‌گویم، چه سرایم؟

    آواز مرا در ته لب ها بشکستید

    ‌من مرد جذامی شدم از زخم زبان ها

    شعر است مرا مرهم هر زخم، درین شام

    گیرم که گریزند ز من هر کس و ناکس

    ای شعر به گورم بنشینی به سرانجام

    ‌آوازه نخواهم اگر آواز بخوانم

    زین شهرت بیهوده در اندوه و پریشم

    «شاعر نی ام و شعر ندانم که چه باشد

    من مرثیه خوان دل دیوانه ی خویشم»‌

    Tue, 30 Apr 2024 - 04min
Afficher plus d'épisodes